تا مریض نشی
کسی برات گل نمی یاره
***************
تا گریه نکنی
کسی نوازشت نمی کنه
***************
تا فریاد نکشی
کسی به طرفت برنمی گرده
***************
تا قصد رفتن نکنی
کسی به دیدنت نمی یاد
***************
و تا وقتی نمیری
کسی تورو نمی بخشه
***************
آره خیلی عجیبه ، خیلی
تو...
ماه نمی دونست چه جوری بتابه از روی دست تو دید و بلد شد
خورشید که دید نوری ازش نمی خوای رفت بالای قله و با تو بد شد
دریا که دید موج موهات از اون نیست غرشی کرد و ته دل حسود شد
آسمون از غم که تو رو زمینی تا همیشه رنگ چشاش کبود شد
گل که دونست خزون واسه تو هیچه رنگش پرید و تو یه لحظه پژمرد
درختی که تو از پیشش رد شدی انقده برگاش رو زمین ریخت که مرد.
دوستان این متن و خودم نوشتم چه جوریه : خوشحال میشم نظرات و انتقاداتتونو بخونم
تو لحظه های دلتنگی چه شب ها و روزها که غم هم نشینم نبود گرچه
چو خاری ثانیه به ثانیه بر قلبم زخم می نشاند.
اما من راهی برای رهایی از آن نمی خواستم .
پذیرفته بودم که محکومم به تحمل این درد
و
باعشق محکومیتم را به سر می بردم .
تو اون لحظه های دلتنگی
هر چه غم، زخم می نشاند بر سینه تب دارم
بیشتر با او هم آغوش می شدم
با زخمش
بادردش
تا که یارم آید.
تاکه که یارم باز آید.
تنگنای نفسم از عشق گرفت ، گشت دلم تنگ و گرفتار عشق
بارش باران تُنگ دلم را تنگ کرد
در تنگی دل عشق او مرا بی تابم کرد
کاش این دلتنگی و تنگنای نفسم با نفس هم نفسم از تنگی تُنگ خارج می گشت
سپیده بودی واسه من
واسه شب و ستاره هام
رفتی ولی موندی هنوز
تو دفتره خاطره هام
هنوز توی اتاق من عکس تورو حس میشه کرد
جای تو خالی و منم همه وجودم شده درد
حالا دیگه ترانه هام. ترانه ی بیکسیه
حالا دیگه شبهای من. شبهای دلواپسیه
نمیدونم چرا دلت از دل من جدا شده
رفتی و کار هر شبم گریه ی بیصدا شده
کاشکی فقط یه روز بیاد واسه یه لحظه دیدنت
منتظرن چشمای من. منتظره رسیدنت
وقتی تو بودی آسمون برام پر از ستاره بود
اومدنت برای من یه فرصت دوباره بود
وقتی نمیدونم چرا منو دادی به بیکسی!
هیچ کی مثل من نمیشه یه روز به حرفم میرسی